اینم از جشن دندونی مشکاتی همزمان با در آمدن مرواریدای قشنگش
مشکات قشنگ ما در 12/7/90 در اولین روز 8 ماهگی اولین مروارید قشنگش نیش زد و حدود یک هفته بعد دومین مروارید قشنگش رو در آورد ما هم که 18 شهریور خونه ی مامان جون(مامان بابا) براش آش پخته بودیم تصمیم گرفتیم تا دوباره خونه مامان بزرگ و حاجی بابا(مامان و بابای مامان) براش آش بپزیم و یه جشن دندونی بگیریم البته جشن دندونیش به خاطر اینکه مامانش دانشگاه قبول شد و سرش شلوغ شد یه کم دیر(فقط 2 ماه بعد !)برگزار شد!!!
بدون شرح
کارت دعوت به جشن دندونی مشکات جون
کیک جشن دندونی مشکات که هیچ شباهتی به اون چیزی که ما سفارش داده بودیم نداره!!
مشکات و کیک جشن دندونی!!
قفتم یه کم بخولم ببینم خوسمزه س یا نه!!
نمونه ای از خوراکی هایی که در روز جشن تدارک دیده بودیم
مشکات جونم اینم آشی که برات پخته بودیم!!
وای مامان دون چقد خوسمزه س،دشتتون دلد نخنه!!
گیفت های جشن دندونی که همشون رو خودم درست کردم
مشکات جونم اینم هدیه هایی که زحمت کشیده بودن و برا ت آورده بودن
بذالید با تلفنی که عمو بلام آولده یه دنگ به دوشتم بدنم
میخواین دندونای موشی ما رو ببینید
بابا قسنمه هیس کس پیدا ممیسه به ما یه چیجی بده بخولیم!!!
از گسنگی مجبول سدم نون خالی بخولم