این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست...
امروز با مامان و خاله زینب رفتیم مصلی مراسم شیر خوارگان حسینی
مامان برام لباس علی اصغر خریده بود و تنم کرده بود خاله زینب هم برای علی یکی مثل مال من خریده بود
وقتی رفتیم مصلی دیدیم یه عالمه نی نی مثل ما اونجا هستن
اونجا همه برای یه نی نی گریه می کردند، یه آقایی بلند بلند یه چیزایی می گفت ، صداش همه جا میپیچید ،می گفت : اون نی نی خیلی مظلوم بوده ، می گفت : مامان اون نی نی شیر نداشته که بهش بده و ...، منم خیلی براش ناراحت شدم
وقتی مراسم تموم شد همه ی مامانا چشماشون پف کرده بود فکر کنم اونا خیلی گریه کرده بودند; برای اون نی نی یعنی علی اصغر(ع) ، واسه ی مامانش و واسه ی باباش امام حسین (ع) مظلوم...
خلاصه خیلی مراسم با صفایی بود و جای شما رو هم خالی کردیم
چند تا از عکس های مراسم رو گذاشم که ببینی
مامانی من حاضلم بیبین چقد ناژ شدم
مامانی من آمادم که بلیم عزادالی،بیبین چقد مؤدب ژانو ژدم
مامانی بلیم دیگه دیل میشه ها!
السلام علیک یا علی اصغر(ع)شهید...
اینم دوشتم علی پسل خاله ژینب،اونم مثه من لباس سقایی پوشیده
مامان جون اینجا چقد نی نی مثل من زیاده !
من و دوشتم علی در حال عزادالی...
فدای لب تشنه ات یا علی اصغر(ع) مظلوم...
مشکات عزیزم فدات بشم،انشاالله امام حسین نگهدارت باشه!
دختر گلم امیدوارم ادامه دهنده ی راه امام حسین(ع) و یارانش باشی،انشاالله...