هشت ماهگی مشکات گلی
مشکات گلی ما در این ماه دو تا مروارید خوشگل درآورده!!!!ما براش آش دندونی پختیم و تقریبا یه ماه و نیم بعد براش یه جشن ندونی گرفتیم که شرحش رو مفصل قبلا توی یه پست جداگانه آوردم. مشکاتی غذاهای کمکی اش رو خیلی بد میخوره و بیشتر دوست داره شیر مامانی رو بخوره که این کار مامان رو کمی سخت کرده.دخمل ما میتونه کاملا چهار دست و پا راه بره و بدون کمک میشینه اون خیلی شیطون شده چون میتونه خوب چهار دست و پا بره دوست داره بره این ور و اون ور و همه جا سرک بکشه و کنجکاوی کنه علاوه بر این عزیز دل ما از چیز های مختلف میگیره و بلند میشه اون کلمات زیادی میگه البته خیلیاشون رو قبلا هم میگفت اما حالا واضح تر میگه.
یه خبر خوش مامان فوق لیسانس قبول شد!!!،همه خیلی خوشحال شدن اما مامانی نگرانه چون مشکاتش هنوز خیلی کوچیکه و اون از دلش نمیاد که مشکات رو دو روز در هفته به مدت چندساعت نبینه و بره دانشگاه.
در ضمن ما توی این ماه داریم دنبال خونه میگردیم چون اگه خدا بخواد میخوایم یه خونه بخریم!!!
اینم از من که شنلم رو که مامانم در سیسمونی برام خریده بود پوشیدم و مثل گل سرخ شدم
مامان جون قربون اون خنده ی خوشگلت برم!!
اینم چند تا عکس از مشکاتی ما که تازه از حموم در اومده
عافیت باشه مشکات تپلی!!
بابا خوش تیپ!!
ببخسید املی داستین!!
اینم چند تا عکس از مشکات زمانی که ما داشتیم دنبال خونه میگشتیم...