اولین عید نوروز مشکات خانوم (نوروز 1390)
مشکات عزیزم من این مطالب را بعد از چند ماه توی وبت میذارم چون اون موقع من هنوز برات وبی نساخته بودم ولی حالام دیر نشده عزیزم ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه س!!!
نوروز ٩٠ ما نصفش رو شهرستان بودیم و به دیدن یه سری از فامیل ها توی شهرستان رفتیم و بعدش هم به تهران برگشتیم تا به دیدن بقیه ی فامیل توی تهران بریم،البته برای سیزده بدر باز رفتیم شهرستان...
شلام من الان دو ماهمه
این هم دو تا عکس از سیزده بدر که توی باغ بابا(پدربزرگ بابا)بودیم و تو رو گذاشته بودیم توی چادر که باد و آفتاب اذیتت نکنه اون روز خیلی خوش گذشت
دخترم امیدوام هزارتا عید و ببینی همیشه خوش باشی گل من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی